چه حقیرند مردمی که نه جرأت دوست داشتن دارند و نه ارادهی دوست نداشتن
و نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن
و مدام شعر عاشقانه میخوانند
و تراژدی غمانگیز انسان این است که آنچه هست، نباید باشد
و آنچه باید باشد، نیست و همه حرفها همین است وهمهی دردها همین جا است.
درد روح این است و این است که: «انسان شقایقی است که با داغ زاده است.»
دکتر شریعتی
موضوعات مرتبط: جرئت دوست داشتن ، ،
برچسبها:
موضوعات مرتبط: Wheels of life ، ،
برچسبها:
این برگهای زرد
به خاطر پاییز نیست
که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری
و آنها
پیشی میگیرند از یکدیگر
برای فرش کردن مسیرت..
گنجشکها
از روی عادت نمیخوانند،
سرودی دستهجمعی را تمرین میکنند
برای خوشآمد گفتن
به تو..
باران برای تو میبارد
و رنگینکمان
– ایستاده بر پنجهی پاهایش –
سرک کشیده از پسِ کوه
تا رسیدن تو را تماشا کند.
نسیم هم مُدام
میرود و بازمیگردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربهی ساعتها
برای تو میگردند
و من
به دورِ تو!
موضوعات مرتبط: باران برای تو می بارد ، ،
برچسبها:
جالب است!
ثبت احوال همه چیز را در شناسنامه ام نوشته است
به جز احوالم...
موضوعات مرتبط: ثبت احوال ، ،
برچسبها:
دنبال واژه نباش.
کلمات فریبمان میدهند....
وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود،
فاتحه ی بقیه ی حروف را باید خواند.
موضوعات مرتبط: واژه ها... ، ،
برچسبها: