موضوعات مرتبط: Wheels of life ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 3 شهريور 1394برچسب:, | 14:57 | نویسنده : behnam |

این برگ‌های زرد 
به خاطر پاییز نیست 
که از شاخه می‌افتند 
قرار است تو از این کوچه بگذری 

و آن‌ها 
پیشی می‌گیرند از یکدیگر 
برای فرش کردن مسیرت.. 

گنجشک‌ها 
از روی عادت نمی‌خوانند، 
سرودی دسته‌جمعی را تمرین می‌کنند 
برای خوش‌آمد گفتن 
به تو.. 

باران برای تو می‌بارد 
و رنگین‌کمان 
– ایستاده بر پنجه‌ی پاهایش – 
سرک کشیده از پسِ کوه 
تا رسیدن تو را تماشا کند. 

نسیم هم مُدام
می‌رود و بازمی‌گردد
با رؤیای گذر از درز روسری
و دزدیدن عطر موهایت!
زمین و عقربه‌ی ساعت‌ها
برای تو می‌گردند
و من
به دورِ تو!

یغما گلرویی


موضوعات مرتبط: باران برای تو می بارد ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, | 12:36 | نویسنده : behnam |

فاحشه را خدا فاحشه نکرد

آنان که در شهر نان قسمت می کنند

او را لنگ نان گذاشتند

تا هر زمان که لنگ هم آغوشی ماندند

او را به نانی بخرند


موضوعات مرتبط: فاحشه ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 24 خرداد 1398برچسب:, | 23:23 | نویسنده : behnam |

ما چقدر به سادگی نیاکان خود خندیدیم!

روزی می آید که آیندگان

به خرافات ما خواهند خندید...


موضوعات مرتبط: خنده ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 24 خرداد 1394برچسب:, | 23:21 | نویسنده : behnam |

دیشب که نمی دانستم

برای کدام یک از دردهایم گریه کنم،

کلی خندیدم...

 


موضوعات مرتبط: دیشب ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 24 خرداد 1394برچسب:, | 23:18 | نویسنده : behnam |

جالب است!

ثبت احوال همه چیز را در شناسنامه ام نوشته است

به جز احوالم...


موضوعات مرتبط: ثبت احوال ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 17:52 | نویسنده : behnam |

من آخرین روز سال

تو اولین روز بهار

و چقدر دور و چقدر نزدیکیم...


موضوعات مرتبط: بهار ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 17:45 | نویسنده : behnam |

دنبال واژه نباش.

کلمات فریبمان میدهند....

وقتی اولین حرف الفبا کلاه سرش میرود،

فاتحه ی بقیه ی حروف را باید خواند.


موضوعات مرتبط: واژه ها... ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 25 بهمن 1393برچسب:, | 17:37 | نویسنده : behnam |

گریه شاید زبان ضعف باشد

شاید کودکانه شاید بی غرور

اما هر وقت گونه هایم خیس می شود

می فهمم نه ضعیفم نه کودکم بلکه پر از احساسم…


موضوعات مرتبط: گریه... ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 5 بهمن 1393برچسب:, | 19:22 | نویسنده : behnam |

چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

 

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.

دکتر شریعتی


موضوعات مرتبط: غزل خدا ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 5 بهمن 1393برچسب:, | 18:38 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 4 بهمن 1393برچسب:, | 16:45 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | 18:26 | نویسنده : behnam |

تنها تویی تو که می‌تپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه‌هایی 

باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
تو می‌روی که ابر غم ببارد 

 

به سمت ماندنت راهی 
نمی‌شوی چرا گاهی؟ 
ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب‌ها 

شمرده‌تر بگو با من 
حروف رفتنت تا من
بگیرم از دلت همه بهانه‌ها را 

آشوبم، آرامشم تویی 
به هر ترانه‌ای سر می‌کشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم 

آشوبم، آرامشم تویی 
به هر ترانه‌ای سر می‌کشم تویی 
بیا که بی تو من غم دو صد خزانم 

بگذار بگویم که از سراب این و آن بریدم
من از عطش ترانه آفریدم 

احسان حائری (چارتار)


موضوعات مرتبط: آشوبم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 1 بهمن 1393برچسب:, | 18:3 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 30 دی 1393برچسب:, | 18:8 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: life ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:8 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: The Goal ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:6 | نویسنده : behnam |

 


موضوعات مرتبط: CRY ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, | 21:48 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:, | 11:42 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: MAHATMA GANDHI ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 23 دی 1393برچسب:, | 15:51 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: better tomorrow ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 23 دی 1393برچسب:, | 15:50 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: life ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 23 دی 1393برچسب:, | 15:47 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393برچسب:, | 11:50 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393برچسب:, | 11:24 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393برچسب:, | 11:24 | نویسنده : behnam |

هوا سرد است 
من از عشق لبریزم 
چنان گرمم 
چنان با یاد تو در خویش سرگرمم 
که رفت روزها و لحظه‌ها از خاطرم رفته است 

هوا سرد است اما من 
به شور و شوق دلگرمم 
چه فرقی می‌کند فصل بهاران یا زمستان است؟ 
تو را هر شب درون خواب می‌بینم..

تمام دسته‌های نرگس دی‌ماه را در راه می‌چینم 
و وقتی از میان کوچه می‌آیی 
و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم 
به خود آرام می‌گویم: 
دوباره خواب می‌بینم! 
دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد 

بیا.. 
من دسته‌های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم.

 شاعر: لیلا مؤمن‌پور


موضوعات مرتبط: من از عشق لبریزم ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 22 دی 1393برچسب:, | 10:52 | نویسنده : behnam |

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است.

کسی سربر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

وگر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می آید برون ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم

زچشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوان مرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناحوانمردانه سرد است...آی...

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم

منم من سنگ تیپا خورده رنجور 

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در بگشای دلتنگم

حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می دهد برآسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است

سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر درها بسته سرها در گریبان دستها پنهان

نفس ها ابر دل ها خسته و غمگین

درختان اسکلت های بلور آجین

زمین دلمرده سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهروماه

.

.

زمستان است......

(اخوان ثالث)


موضوعات مرتبط: زمستان ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 2 دی 1393برچسب:, | 14:45 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: یلدا ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 30 آذر 1393برچسب:, | 14:12 | نویسنده : behnam |

نیمکت عاشقی یادت هست؟
کنار هم، نگاه در نگاه و سکوتمان چه گوش نواز بود..
بید مجنون زیر سایه اش امانمان داده بود،
برگهای رنگینش را به نشانه عشقمان بر سرمان می ریخت..
او نیز عاشق بودنمان را به رخ پاییز می کشید،
اما اکنون پاییز.. نبودنت را، جداییمان را به رخ می کشد.

 

بگو، صدایم کن، بیا تا دوباره ما شویم،
مرحمی بر سوز دلم باش، نگاه کن، پاییز به من می خندد، بیا داغ جداییمان را به دلش بگذاریم.
بیا کلاغ ها را پر دهیم تا خبر وصلمان را به پرستوها مژده دهند.
دوباره صدایم کن..

منبع: عاشقانه ها


موضوعات مرتبط: پاییز ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:, | 16:58 | نویسنده : behnam |

همه می‌پرسند:
چیست در زمزمه‌ی مبهم آب؟
چیست در همهمه‌ی دلکش برگ؟
چیست در بازی آن ابر سپید،
روی این آبی آرام بلند،
که تو را می‌برد این‌گونه به ژرفای خیال؟
چیست در خلوت خاموش کبوترها؟
چیست در کوشش بی‌حاصل موج؟
چیست در خنده‌ی جام؟
که تو چندین ساعت،
مات و مبهوت به آن می‌نگری!؟
نه به ابر،
نه به آب،
نه به برگ،
نه به این آبیِ آرام بلند،
نه به این خلوت خاموش کبوترها،
نه به این آتش سوزنده که لغزیده به جام،
من به این جمله نمی‌اندیشم.

من، مناجات درختان را، هنگام سحر،
رقص عطر گل یخ را با باد،
نفس پاک شقایق را در سینه‌ی کوه،
صحبت چلچله‌ها را با صبح،
نبض پاینده‌ی هستی را در گندم‌زار،
گردش رنگ و طراوت را در گونه‌ی گل،
همه را می‌شنوم،
می‌بینم.
من به این جمله نمی‌اندیشم!
به تو می‌اندیشم
ای سراپا همه خوبی،
تک و تنها به تو می‌اندیشم.
همه وقت
همه جا
من به هر حال که باشم به تو می‌اندیشم.
تو بدان این را، تنها تو بدان!
تو بیا
تو بمان با من، تنها تو بمان!
جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تو بتاب
من فدای تو، به جای همه گلها تو بخند.
اینک این من که به پای تو درافتادم باز
ریسمانی کن از آن موی دراز،
تو بگیر،
تو ببند!
تو بخواه
پاسخ چلچله‌ها را، تو بگو!
قصه‌ی ابر هوا را، تو بخوان!
تو بمان با من، تنها تو بمان
در دلِ ساغر هستی تو بجوش،
من همین یک نفس از جرعه‌ی جانم باقی‌ست،
آخرین جرعه‌ی این جام تهی را تو بنوش!

فریدون مشیری

 


موضوعات مرتبط: تو... ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 10 آذر 1393برچسب:, | 16:50 | نویسنده : behnam |

گاه می اندیشم

خبر ِ مرگ ِ مرا با تو چه کس می گوید ؟

آن زمان که خبر ِ مرگ مرا

از کسی می شنوی ، روی تو را

کاشکی می دیدم

شانه بالا زدنت را ،

ــ بی قید ــ

و تکان دادن ِ دستت که ،

                        ــ مهم نیست زیاد ــ

و تکان دادن ِ سر را که ،

                        ــ عجیب ! عاقبت مُرد ؟

                                                ــ افسوس !

کاشکی می دیدم !

 

من به خود می گویم :

            « چه کسی باور کرد

            جنگل ِ جان ِ مرا

            آتش ِ عشق ِ تو خاکستر کرد ؟ »

حمید مصدق


موضوعات مرتبط: آتش عشق تو ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:, | 17:29 | نویسنده : behnam |

کیستی که من

این گونه

به اعتماد

نام خود را

با تو می گویم،

 کلید خانه ام را

در دستت می گذارم،

نان شادیهایم را

با تو قسمت می کنم،

به کنارت می نشینم و بر زانوی تو

این چنین آرام

به خواب می روم؟

کیستی که من

این گونه به جد

در دیار رویاهای خویش

با تو درنگ می کنم؟

احمد شاملو


موضوعات مرتبط: سرود آشنایی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 آذر 1393برچسب:, | 14:2 | نویسنده : behnam |

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی
و هنوز ...
سال هاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
ومن اندیشه کنان٬ غرق این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت ؟!!!


حمید مصدق

 


موضوعات مرتبط: باغچه ی کوچک ما سیب نداشت... ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 28 آبان 1393برچسب:, | 18:51 | نویسنده : behnam |

کاش می‌دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می‌تابانی

بال مژگان بلندت را
می‌خوابانی
آه وقتی که  توچشمانت
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می‌گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می‌گذرد
روح گل‌رنگ شراب
در تنم می‌گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می‌کند ای غنچه رنگین، پرپر

من در آن لحظه که چشم تو به من می‌نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می‌بینم

بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است

فریدون مشیری


موضوعات مرتبط: چشم تو ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:, | 15:45 | نویسنده : behnam |

دنگ..،دنگ..
ساعت گیج زمان در شب عمر
می زند پی در پی زنگ.
زهر این فکر که این دم گذر است
می شود نقش به دیوار رگ هستی من...
لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز...

سهراب سپهری

 

 

 

 

 


موضوعات مرتبط: دنگ دنگ ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, | 16:25 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, | 15:50 | نویسنده : behnam |


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, | 15:48 | نویسنده : behnam |


موضوعات مرتبط: real life ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:, | 15:42 | نویسنده : behnam |

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم،

 چتر نداشتیم،

خندیدیم، دویدیم 

و به شالاپ شلوپ‌های گل آلود عشق ورزیدیم.

 

دومین روز بارانی چطور؟
پیش‌بینی‌اش را کرده بودی، چتر آورده بودی، 

من غافلگیر شدم، سعی می‌کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملاً خیس بود

 

سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند، حوصله نداشتی سرما بخوری، 

چتر را کاملاً بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد

 

و چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟ که با یک چتر اضافه آمدی 

و مجبور بودیم برای اینکه پین‌های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر برویم

 

فردا دیگر برای قدم زدن نمی‌آیم.
تنها برو!

دکتر علی شریعتی


موضوعات مرتبط: روز بارانی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:, | 15:0 | نویسنده : behnam |

می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی...
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود

بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!

حسین پناهی


موضوعات مرتبط: روزهای کودکی ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:, | 14:44 | نویسنده : behnam |

من از نیم نگاه سوزاننده ی تو زیر برق آفتاب،

از تمامی گرمیت در سردی زمستان،

سرخ خواهم شد.

لحظه ی جدایی را نمی شناسم،

خداحافظی را معنا نخواهم کرد،

سیب سرخی به تو خواهم داد و دانه ی اناری.

دانه ی انارم به تو جان خواهد داد

و سیب سرخم به تو محبت.

سیب سرخ، سرخ خواهد ماند

و من سرخ خواهم شد


موضوعات مرتبط: سیب سرخ ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:, | 17:40 | نویسنده : behnam |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد

.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آفتاب کلوپ